ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از عزیزی شنیدم که میگفت:
ما برای ادامه دادن ناگزیر هستیم به دوست داشتن و دوست داشته شدن به رغم اینکه میدانیم در پس این ماجرا جراحت های عمیقی انتظارمان را می کشد به نام دلتنگی ، جراحت هایی که ماحصل آن بی پروایی است.
او می گفت : بر ای دوست داشتن و دوست داشته شدن باید که اندکی شاید هم بیشتر از اندکی بی پروا بود
یک روزهایی یا یک جاهایی که اگر باید باشی و نباشی ، بعدش باقی نبودن ها و حتی بودن ها خیلی مهم نیست دیگر
آن روزها........آن جاها مرز تب دار ادامه دادن است یا نه
تجربه چیز عجیبی است. یاد میگیری به وقت غم از خودت بپرسی سال بعد این موقع این غم و درد یادت خواهد ماند یا نه؟
و چون جواب "خیر" است، درد در جانت نمیپیچد. پس رقصان و شادان به مسیرت ادامه میدهی.
این مزیت بزرگتر شدن است یا اطمینان از دیر شدن زندگی، نمیدانم!