دوست مجازی فرهیخته ای دارم و نوشته هاش برام بسیار آموزنده و قابل تامل هستند

مطلبی داشت در جواب اقایونی که سوالاتی در مورد دخترهایی که باهاش تو  رابطه هستند  و یا خواستگاری میکنند لطفا بخونیدخصوصا آقایون که باهمه ادعا احتمالا شناخت کمی از خانمها دارند البته به قول دوستم نسل جدید واقعا ناشناخته هستند من در مورد دو سه دهه گذشته صحبت میکنم


سوال :  چقدر روابط سخت و پیچیده شده. من الان ۲۳ سالمه و تا به حال دوست دختر نداشتم و ندارم. همشم به خاطر اینه که پول ندارم و از حقارت خودم در عذابم. دخترا هم واقعا پیچیده شدن و حق میدم که همیشه پولو انتخاب می‌کنند


جواب :

سلام، متاسفم برای تجربه‌تون.

اما دوست دارم چندتا نکته رو بگم:

۱. همه‌ی ما می‌تونیم آدم‌های مادی‌ای باشیم. مردها هم بسیار مادی هستند. مثلا اینکه موی فلان و سایز پستان فلان و دور کمر فلان دوست دارند مادی‌گراییه که بسیار مرسومه و البته زاده‌ی مردسالاریه. وقتی مردی این توقعات رو داره پس نباید دختران مادی‌گرا رو زیر سوال ببره.

۲. من با نسل جدید دختران و پسران رابطه تنگاتنگ نداشتم. اما ماجرا اینه که هر ۱۰ سال تقریبا تغییری در نگرش و بافت فرهنگی رخ می‌ده. مثال: دهه شصتی‌ها هنوز مجردن، دهه هفتادی‌های زیادی متاهل شدن و دهه هشتادی‌ها بعضا بچه دارن. :)

هر نسل تلاش می‌کنه اشتباهات نسل قبل رو تکرار نکنه پس ممکنه دختران دهه هشتاد با مرور ممارست افراد دهه‌های قبل برای برابری و شکست اون‌ها تغییر موضع داده باشند.

۳. دختران و پسران نسل‌های جدید تربیت شده افرادی‌اند که کودکی‌شون در جنگ و قحطی گذشته، پس اشباع از امکانات‌اند بدون ذره‌ای زحمت. پس بزرگ می‌شن و توقع دارند باز دیگران خرجشون رو بدن.

۴.فضای مجازی، فمینیست‌های قلابی، اینفلوئنسرهای دروغگو خواه ناخواه باعث می‌شن فرهنگ و نگرش ما افت کنه.

۵. اینکه تجربیات ما بده رو نمی‌تونیم تعمیم بدیم به کل جامعه. درواقع شاید افراد درست هنوز در برابر ما قرار نگرفتند. ما ممکنه در مکان‌های نامناسب افراد رو می‌بینیم و انتخاب می‌کنیم. 

۶. برای ما نسل قدیم ۲۳ سالگی سن کمی برای شروع رابطه‌س، می‌دونم در نسل شما افراد خیلی زودتر روابط رو شروع می‌‌کنن. اما قرار نیست همه شبیه هم باشیم. ناامید نشید. خیلی جوونید و کلی روزهای رنگی جلوی روتونه: رابطه مناسب و مطلوب


نظر شخصی::


در مبحث مادی‌گرایی من یه تجربه‌ی نزدیک دارم.

 دوستی جهت خواستگاری سنتی تماس گرفت و من با ایشون قرار گذاشتم.

وارد کافه شدیم. دختر جوانی از ما پرسید چی میل دارید؟

اون آقا گفتند هیچی!

خب پرونده ایشون همون‌جا بسته شد. چون می‌تونستن چیزی نخورن. اما نباید از جانب من تصمیم می‌گرفتند.

ادامه‌ی صحبت‌ها اینطور بود: من پول ندارم، من حقوقم کمه، من فقط یه خونه دارم فلان‌جا، زن‌ها مادی‌اند، من زنی می‌خوام که کار کنه ولی خیانت نکنه!، من پول ندارم.

من در این میون یه قهوه سفارش دادم و به ایشون گفتم:چیزی نمی‌خورید؟

گفتند: چرا. دیگه می‌گیرم.

خلاصه آخر جلسه پرسیدند: پول برای شما اولویته؟

گفتم: خیر.

گفتند: ولی برای همه مهمه.

گفتم: صدالبته، اما اولویت اصلی من میزان فهم و فرهنگ و مرام طرف مقابله.

جلسه تموم شد. ایشون رفت قهوه‌ی خودش رو حساب کرد.

دو روز بعد پیگیری کرد ایشون. گفتم جواب من منفیه.


چرا این رو گفتم:

۱. یک فرد که پول نداره، جهت امر خواستگاری ۲۰۰ تومن پول رو قرض می‌گیره.


۲.فردی که برابری‌طلبه، باید بپذیره که زن کلی همکار مرد داره.‌اگر انقدر حساسه باید و باید پول داشته باشه و زن بشینه تو خونه و مرد پول بیاره طبق قوانین اسلام.



اون فرد احتمالا تا ابد نمی‌فهمه چرا بارها جواب رد شنیده و احتمالا برای همه تعریف می‌کنه چون پول ندارم! اما ماجرا شیوه‌ی رفتارشه نه پول نداشتن.



شاید باور پذیریش برامون خیلی سخت باشه  

ولی

اون لحظه‌هایی که با خودمون فریاد میزنیم   و فحش های ناموسی به طرف مقابل میدیم و میگیم   من به هیچ کسی  احتیاج ندارم!

دقیقا همون لحظه‌ها به یکی احتیاج دارید که بغلمون کنه

پریشان مو

بالا بستن موها زبان مشترک "از حالا میخوام جدی باشم" دخترهاست. بالا که می‌بندند یعنی دیگر کمر کار شکسته است. در اکثر" مثل راه فرار است. هر کجا بخواهی حرفت را بزنی ولی در عین حال بقیه را هم از خودت راضی نگه داشته باشی، بهرحال اکثر دخترها وقتی میخواهند تصمیم مهمی بگیرند ناخودآگاه چنگ می‌زنند توی موهایشان و آنها را بالا یا پشت سرشان میبندند. شبیه وقتی که مردی به مبارزه ای خیابانی می‌رود و آستین هایش را بالا تا می‌زند. شبیه آخرین فوتی که قبل از زدن پنالتی میکنی. شبیه هرچیزی که یادآور این مسئله باشد که چیز بزرگ تری در حال رخ دادن است. به زودی. شبیه وقتی که دختری موهایش را بالای سرش بسته و به چیزی بیش از حد نرمال دقت می‌کند. هیچ چیز نمی‌تواند زیباتر  از این باشد که به تماشای دختری بنشینی که به چیزی بیش از حد نرمال دقت می‌کند. این حتی از بازی کردن با گربه ها هم لذت بخش تر است. سروتونین است مروتونین است چی است؟ همان که آزاد می‌شود و مغز احساس می‌کند دارد حال می‌کند. همان. در این روش بیشتر آزاد می‌شود. حال ندارم توضیح بدهم حالم خوش نیست