چه خیر؟

گفتی چه خبر؟

از تو چه پنهان خبری نیست!
در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست

در زندگی ام، بعد تو و خاطره هایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست

انگار نه انگار دل شهر گرفته ست
از بارش بی وقفه ی باران خبری نیست

ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست

از روز به هم ریختن رابطه ی ما
از خاله زنک بازی تهران خبری نیست!

گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست!

در آتش نمرود تو می سوزم و افسوس
از معجزه ی باغ و گلستان خبری نیست!

در فال غریبانه ی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست

گفتی چه خبر؟
گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوری ات ای عشق، به قرآن خبری نیست


پ ن : نمرود؟؟؟ منم اون نمرود؟؟


اگر مردش نیستید ، نامرد نشید

به کی اعتماد کنیم تو این روزا که نیاد صاف نزنه تو قلبمون
سر تنهاییمونو رو شونه کی بذاریم که نره ول نکنه تو بی کسی آدمو له نکنه
ما که همدرد نمیخوایم درد نشید اگه مردش نیستید نامرد نشید
آدمو ول کنید از اولش اگه میگید خوبید بد نشید
ما که همدرد نمیخوایم درد نشید اگه مردش نیستید نامرد نشید


پ ن : رضا شیری

امشب با دیدن چند باره فیلم زیبای  کلارک گذروندم ، چقدر یه دختر میتونه جذاب باشه و یه بازیگر عالی 


پ ن :

Last Christmas