میدانی ،من که آدم این زندگی نبوده ام .همیشه زمانی حس میکردم زنده ام که چیزی راپیدا کنم که برای آن بمیرم . . .تا به حال درباره ی چشمانت گفته بودم ؟همان وقتی که با لبخندی گوشه ی لبانت ،به من خیره شده بودی ؟