تولد

تولدم 24 ام بود و گذشت ، امسال برای اولین بار معنی سوپرایز تولد و فهمیدم .

چند سالی هست  پروژه ای را با چند نفر از اشناها انجام میدم .خیلی تلاش کردم و میکنم که کار در مسیر خوبی انجام بشه روزهای سختی داشتم و پر استرس اما همین که گروه شاد بودند وپر انرزی ، در این بازار خراب و درامدهای کم کرونایی گروه رو به جلو بود خوشحال بودم .مثل همیشه گاهی کم می اوردم و خب توان کمتری نسبت به سالهای قبل داشتم و همه بیرون رفتنها دیدو بازدیدها و جلسات با کنترل صد  در صدی بود اما احساس خوبی داشتم و دارم

روز 24 که تولدی بسیار خصوصی از طرف پسرم برگذار شد و روز بعد از طرف دوستان دعوت شدم به میهمانی که  مثلا برای تولد یکی از بچه های گروه  برگذار میشد و منم  به دلیل اینکه اصلا روز تولدم و به هیچ کدام از همکارها نگفته بودم بیخیال از همه چیز به میهمانی رفتم بعد از کلی بحث کاری و گفتگو خودمونی  یکی از بچه ها  با چرخش از طرف دوستمون که مثلا تولدش بود کیک تولد گذاشت جلوم    خیلی خوشحالم کردند خصوصا اینکه در واقع  تنها کیک تولد و میهمانی تولد نبود همگی به اتفاق از اینکه پروژه اینقدر خوب پیش میره تشکر میکردند . موقع برگشت فقط خدارو شکر میکردم که حداقل اگر شاید طول زندگی بلندی نداشته باشم  اما عرض خوبی داشته و اگر روزی نباشم  یادم خواهند کرد 

خدایا شکرت

تولده تولده

تقویم داره میگه فردا تولده یه نفره