حرف دل

بین پاییز و زمستان فصلی است 

به نام  فصل گریه 

که در آن روح بیشتر از هر زمان دیگر به آسمان نزدیک است

تولدت مبارک رفیق


اینطور که خاطره ها دارن میگن ،گویا فردا تولد یه رفیق قدیمی است ،یک روز جلوتر تولدت مبارک



فردا مسافرم و شاید اینترنت نداشته باشم ، 120ساله باشی رفیق

آذر ماه و خاطره هاش

آذر خانم زیبا دوست داشتنی ،باتو خاطره های زیادی دارم، ماه دوست داشتنی من ، ❤️


زیاد فکر کرده‌ام به اینکه دوست دارم چطور بمیرم. مردن قهرمانانه را همیشه تحسین کرده‌ام. مدتی است اما تصویر مرگی آرام بعد از نماز را بیشتر دوست دارم. چنین تصویری از جسد بی‌جانم بیشتر به دلم می‌نشیند.




برگرفته شده از moncoindesolitude.blog.ir

کنار پنجره رو به خیابان نشستم ، با چشمهای بسته به صدای جارو پاکبان گوش میدم،روزهای گذشته مرور میکنم ،ساعات و روزهای نفس گیری بود، بین شلوغی خیابانها و جامعه خشمگین ،من اما در پیچ و خم راهرو بیمارستان و نگاهم به آسمان و توکلم به خدای مهربان و گوشم به صدای دکتر و پرستار که خبر خوش از اتاق عمل و بخش آی سی یو برام بیارن 


سخت بود و گذشت و همچنان در حال گذراندن روزها ی سخت هستم ،اما دقیقا شبیه کسی که  در حال غرق شدن بوده و تقریبا ناامید از نجات در لحظه های آخر دستی برای کمک براش باز شده باشه، بی حسی عجیبی دارم دیگه از مسیر سخت روبرو و سختی ها و دستور عمل های پزشک نمی‌ترسم ،انگار حالا که از عمق آب بیرون آمدم باور کردم که دیگه از اون روزها سخترنمیشه و میگذره ، روزهای خوب میان

دلتنگی

نوستالژی


با اختلاف زیاد این آهنگ از زیباترینهای شادمهرهستش


دقایقی در زندگی هستند
که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که
میخواهی او را از
رویاهایت بیرون بکشی
و در دنیای واقعی

بغلش کنی....


آخرش یک نفر از راه می‌رسد
که بودنش جبرانِ تمامِ نبودن‌هاست

جبرانِ تمامِ بی انصافی‌ها و شکستن‌ها …
یکی که با جادویِ حضورش دنیایِ تو را متحول می‌کند …
جوری تو را می‌بیند که هیچ کس ندیده …
جوری تو را می‌شنود که هیچ کس نشِنیده …
و جوری روحِ خسته‌ تو را از عشق و محبت اشباع می‌کند

که با وجود او دیگر نه آرزویی می‌ماند برایِ نرسیدن

و نه حسرت و اندوهی برای خوردن …
دستش را که گرفتی در چشمانش که نگاه کردی بگو:
تو مثل باران هستی
بارانی از گل
بارانی از مهر
بارانی از لبخند
بارانی که به زندگی کویری من جان بخشید
با تو بودن را دوست دارم، چرا که تو را دوستت دارم آرام جانم
تا همیشه پای تو می‌مانم

حواست باشد!
بعضی آدم‌ها خودِ معجزه‌اند انگار
آمده‌اند تا تو مزه‌ خوشبختی را بچشی
آمده‌اند تا دلیلِ آرامش و لبخندِ تو باشند
آمده‌اند که زندگی کنی

شاید

این پاسخ کیانوریوز به سوال «فکر می‌کنی وقتی می‌میریم چه اتفاقی می‌افته؟» برای من اعتباری به اندازه هزار هزار آیه و بیت الغزل داره؛

«می‌دونم دل کسانی که دوستمون دارن واسمون تنگ می‌شه»